هنوزم که هنوزاست منتظرت هستم !
به من حق بده که بگم زین همرهان سست عناصر دلم گرفت!
هنوزم که هنوز است گرفته ام !
سهراب می گفت انسان وقتی دلش گرفت از پی تدبیر می رود!
اما
مدتی هست که حیرانم و تدبیری نیست!
او برای ما یکشب سجود سبز محبت را آنچنان صریح ادا کرد
که ما به عاطفه ی سطح خاک دست کشیدیم
و مثل لهجه ی یک سطل آب تازه شدیم!
اما او رفت !
و هیچ فکر نکرد که برای خوردن یک سیب چقدر تنها ماندیم!!
|